من که از کوی تو بیرون نرود پای خیــالم
چه بــرانی ، چه بــخوانی
چه به اوجــم برسانی
چه به خــاکم بکشانی
نه من آنم که بــرنجم
نه تو آنی که بــرانی
من خود دلم از مهر تو لرزید , وگرنه
تیرم به خطا می رود اما به هدر, نه!
دل خون شده ی وصلم و لب های تو سرخ است
سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر , نه
با هرکه توانسته کنار آمده دنیا
با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر ؟ نه!
بد خلقم و بد عهد زبانبازم و مغرور
یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
یک بار دگر , بار دگر , بار دگر نه
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
شعر عاشقانه ,
,
:: برچسبها:
عاشقانه ,
یاد تو ,
|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18